دانلود نسخه انگلیسی ژورنال و و فایل ترجمه فارسی
خلاصه
نقض و آسیب پذیری های امنیتی یکی از
نگرانی های عمده شرکت ها بدلیل میلیارد ها دلار هزینه های ناشی از خرابی،
تعمیر و نگهداری و اختلالات است. اگر چه محققان در زمینه های امنیتی و پیش
بینی آسیب پذیری، کمک های قابل توجهی نموده اند، اما تعداد آسیب پذیری
همچنان رو به فزونی است. برخلاف مطالعات موجود درباره آسیب پذیری ها، این
تحقیق از نقطه نظر مالی، آسیب پذیری را بررسی می نماید. ما به بازبینی این
امر می پردازیم که آیا سوابق مالی شرکت با آسیب پذیری همراه هستند یا خیر.
به طور خاص، ارتباط بین تعداد آسیب پذیری ها و هر یک از عوامل: اندازه
شرکت، عملکرد مالی، بازاریابی و فروش، و هزینه های تحقیق و توسعه را بررسی
می کنیم. تجزیه و تحلیل تجربی این مطالعه بر پایه داده های جمع آوری شده از
۸۹ شرکت فن آوری سهامی عام در طی یک دوره ۱۰ ساله است. نتایج نشان می دهد
که سوابق مالی به میزان قابل توجهی با آسیب پذیری همراه است. به خصوص،
نتایج نشان می دهد که همراه با افزایش هزینه های بازاریابی و فروش شرکت های
فن آوری، تعداد آسیب پذیری ها نیز افزایش می یابد. جالب توجه است که،
تجزیه و تحلیل نشان می دهد شرکت ها می توانند این افزایش آسیب پذیری را با
رشد هزینه های خود در حوزه تحقیق و توسعه خنثی نمایند. همچنین همبستگی
مثبتی بین تعداد آسیب پذیری ها و هر یک از عوامل اندازه و عملکرد شرکت
یافتیم.
واژگان کلیدی: امنیت ، آسیب پذیری ، سوابق مالی ، شرکت های فن آوری
—————————-
عنوان اصلی مقاله: Examining the relationship between firm’s financial records and security vulnerabilitiesترجمه فارسی عنوان: بررسی رابطه بین سوابق مالی شرکت و آسیب پذیری های امنیتی
تعداد صفحات انگلیسی: ۸ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۳۵ صفحه
خلاصه
ظرفیت جذب در سطح شرکتی به عنوان قابلیت
شرکت برای شناسایی، جذب / تبدیل، و بهره برداری از دانش جدید مفهوم سازی
شده است. با وجود این واقعیت که نقش افراد مفهوم سازی پایه از ساختار را به
شدت تحت تأثیر قرار می دهد، نقش افراد در توسعه ظرفیت جذب سازمانی تا حد
زیادی نادیده گرفته شده است. در همین حال، مطالعات نشان داده اند که رفتار
در سطح فردی که به عنوان رفتارهای شهروندی سازمانی شناخته می شود، با شاخص
های عملکرد سازمانی مرتبط اند، اما با این وجود استدلال های مبتنی بر
نظریات که این رابطه را توجیح می نمایند، نسبتاً بسیار اندک اند. در این
مقاله، ما مدلی را تشریح می نماییم که نحوه تاثیر رفتار شهروندی سازمانی
افراد در بهبود ظرفیت جذب یک شرکت را به تصویر می کشد. به طور خاص، پیشنهاد
می کنیم که رفتارهای مدنی، تعدیل کننده رابطه بین روال و فرآیندها و
قابلیت های یادگیری سازگار، تحولی، اکتشافی و بهره برداری هستند که ظرفیت
جذب سازمانی را شامل می شود.
واژگان کلیدی: رفتار شهروندی سازمانی ، ظرفیت جذب ، عملکرد شرکتی ، قابلیت های یادگیری ، وابسته ، چالش برانگیز
—————————-
عنوان اصلی مقاله: Organizational citizenship behavior and the enhancement of absorptive capacityترجمه فارسی عنوان: رفتار شهروندی سازمانی و بهبود ظرفیت جذب
تعداد صفحات انگلیسی: ۸ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۳۷ صفحه
دانلود نسخه انگلیسی ژورنال و و فایل ترجمه فارسی
چکیده
چرا برخی از مصرف کننده هاتبلیغ برندها
را میکنند و حتی بدون دریافت سودی از سمت آن برند برای آنها ارزشی ایجاد می
کنند؟ چطور انگیزه های آنها بر رفتارهای نقشی و فرا نقشی[۱]شان
و تشخیص کمپانی یا برند تاثیر گذار است؟ ما بر اساس نظریه انگیزش و
تاریخچه رفتارهای نقشی و فرانقشی رهبری، چهارچوب نظری خود را ارائه کردیم.
از این چهارچوب برای بررسی داده های ارزیابی مقطعی اجرا شده روی اعضای
آنلاین جوامع هوادار برند و یک آزمایش میدانی طولی با مصرف کننده های یک
جامعههوادار برند جدید، استفاده کردیم. در ابتدا انگیزه های اعضای جامعه را
به سه نوع نیازهای روانی تقسیم کردیم (خود شایستگی[۲]، خود تعلقی[۳]، خود مختاری[۴])
که توسط عضویت در جامعه هوادار برند تامین شده است. همچنین به بررسی این
موضوع پرداختیم که چگونه هرکدام از این نیازها روی رفتارهای نقشی و فرا
نقشی مصرف کننده ها تاثیر می گذارد که به ترتیب تاثیر مثبتی روی شناسایی و
تعیین برند و ایجاد ارزش برای کمپانی دارند. نتایج ما حاکی از آن است که
خود شایستگی هم رفتارهای نقشی و هم فرا نقشی را تحریک می کند، خود تعلقی
تنها رفتارهای نقشی را تا حدودی افزایش می دهد و خود مختاری فقط روی
رفتارهای فرا نقشی تاثیر گذار است. هر دو رفتارهای نقشی در شناسایی و تعیین
برند مصرف کننده مفید بوده اند. در نهایت ما به این موضوع پرداختیم که
چطور این یافته ها می توانند بازاریان جامعه برند را از ایجاد استراتژی ها
مطلع کنند.
واژگان کلیدی: جامعه هوادار برند آنلاین، تعیین و شناسایی برند، نظریه خود تعیینی، رفتار نقشی، رفتار فرا نقشی
عنوان اصلی مقاله : Consumers’ Role
Performance and Brand Identification: Evidence from a Survey and a
Longitudinal Field Experiment
ترجمه فارسی عنوان : ایفای نقش مصرف کننده و شناسایی و تعیین برند: بر اساس شواهد یک بررسی و آزمایش میدانی طولی
تعداد صفحات انگلیسی: ۱۱ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۲۸ صفحه
خلاصه
جنبش داده های دولت باز (OGD) که بر
شفافیت دولت و استفاده مجدد از داده تمرکز دارد به ناگاه ظاهر نشد. برخی از
وقایع اولیه این جنبش اجتماعی را می توان در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی مشاهده
نمود. این مقاله یک نمونه مطالعه موردی تاریخی ازواقعه داده های دولت باز
را ارائه می دهد؛ کمپینی با هدفگیری پایگاه داده های دولتی به نام مدرک (JURIS)، که توسط حامیان داده های دولت باز در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادیآغاز شد. مدرک،سیستم
بازیابیاطلاعات قانونی بود که توسط وزارت دادگستری طراحی شده و کارکنان
دولت از آن استفاده می نمودند، کهاز میان بسیاری از مفاد حقوقی اولیهشامل
احکام دادگاه فدرال (یاقوانین موردی) نیز می شد. گروه های عام المنفعه و
ناشران کوچک آزاد سازی پایگاه داده ها را جهت دسترسی عموم و استفاده مجدد
از داده ها در نظر داشتند، اما تلاش آنان شکست خورده و در نهایت منجر به از
تعطیلیسیستم مدرکشد. این مقاله اطلاعات دقیق از این
واقعه تاریخی را فراهم می کند، عوامل شکست را تجزیه و تحلیل نموده، ونتایج
این کمپین را به بحث می گذارد. بر مبنای نظریه جنبش اجتماعی، به ویژه
ساختار فرصت سیاسی، این مقاله پیچیدگی محیط سیاسی-اجتماعی پیرامون جنبشداده
های دولت باز، به خصوص نوع مهمی از داده های دولتی، یعنی اطلاعات حقوقی
اولیه را در ایالات متحدهبه تصویر می کشد.
واژگان کلیدی: داده
های دولت بازدسترسی عمومی ،اطلاعات حقوقی اولیه ،قوانین موردی ،مدرک
(جوریس) (JURIS) ،انتشارات ،وستوزارت دادگستری ایالات متحده ،جنبش اجتماعی
عنوان اصلی مقاله : The failure of an early episode in the open government data movement: A historical case study
ترجمه فارسی عنوان : شکست دروقایع اولیه جنبش داده های دولت باز: یکمطالعه موردی تاریخی
تعداد صفحات انگلیسی: ۱۴ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۶۸ صفحه
دانلود نسخه انگلیسی ژورنال و و فایل ترجمه فارسی
خلاصه
وابستگی فعلی ما به صنعت نفت و گاز (O
& G) جهت توسعه اقتصادی و فعالیت های اجتماعی، تحقیق درباره پایداری
زنجیره عرضه در صنعت را الزامی می سازد. در حال حاضر، مطالعات درباره روش
های مدیریت زنجیره عرضه پایدار (SSCM) در صنعت شامل عوامل داخلی شرکت، که
بر استراتژی پایداری به کار گرفته شده توسط مناطق مختلف عملکردی زنجیره
عرضه تاثیر می گذارند، نمی شود. هدف مطالعه ما رسیدگی به این شکاف با
شناسایی عوامل داخلی مرتبط و کاوش رابطه آنها با استراتژی های مدیریت
زنجیره عرضه پایدار است. به طور خاص، تعهد به و آمادگی برای شیوه های
پایدار شرکت هایی که در بالادست و پایین دست زنجیره عرضه نفت و گاز مشغول
به کارند را مورد بررسی قرار می دهیم. ما تاثیر این عوامل بر استراتژی های
پایداری آنان از چهار عامل کلیدی زنجیره عرضه را مورد مطالعه قرار می دهیم:
مدیریت تامین کننده، مدیریت تولید، نظارت محصول و مدیریت تدارکات. تجزیه و
تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق یک نظرسنجی در میان ۸۱ شرکت نشان می
دهد که آمادگی مدیریت، بیش از تعهد می تواند استراتژی های زنجیره عرضه
پایدار در صنعت نفت و گاز را بهبود بخشد. در میان اقدامات آمادگی، مدیریت
ریسک های عملیاتی زنجیره تامین برای پایداری همه توابع زنجیره تامین به جز
شیوه های مدیریت تولید حیاتی است. یافته ها همچنین بر اهمیت وجودی مدیریت
تامین کنندگان و تدارکات جهت دستیابی به زنجیره عرضه نفت و گاز پایدار
تاکید دارند. همچنین شرکت ها باید یک فرهنگ سازمانی مشوق را توسعه دهند، به
عنوان مثال، تشویق به همکاری گروهی و رفتار بیش فعال جهت یافتن راه حل های
پایداری نوآورانه به منظور تبدیل تعهد به شیوه های پایدار به اقداماتی که
بتواند در شیوه های مدیریت زنجیره عرضه پایدار آنان تفاوتی محسوس ایجاد
نماید.
واژگان کلیدی: مدیریت زنجیره عرضه پایدار ،نفت و گاز،تعهد،آمادگی،عوامل داخلی
عنوان اصلی مقاله : Commitment to and preparedness for sustainable supply chain management in the oil and gas industry
ترجمه فارسی عنوان : تعهد به و آمادگی برای مدیریت زنجیره عرضه پایدار در صنایع نفت و گاز
تعداد صفحات انگلیسی: ۱۲ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۵۲ صفحه